جدول جو
جدول جو

معنی راه جوینده - جستجوی لغت در جدول جو

راه جوینده
(قَ تَ / تِ)
راهجوی. جویندۀ راه:
برو راه بربسته پوینده را
گذر گم شده راه جوینده را.
نظامی.
و رجوع به راهجو و راهجوی شود.
- جوینده راه، که راه را جستجو کند. که در جستجوی راه باشد.
- ، که راه دین را جستجو کند. که در جستجوی دیانت بود:
پرستنده باشی و جوینده راه
بفرمانها ژرف کردن نگاه.
فردوسی.
- جویندۀ راه، جوینده راه. که در جستجوی راه باشد.
- ، که راه دین را جستجو کند. که در جستجوی دیانت بود:
هر که خواهندۀ دین باشد و جویندۀ راه
شغل او طاعت یزدان بود و خدمت شاه.
فرخی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از راز گوینده
تصویر راز گوینده
گویندۀ راز، آنکه سرّی را فاش کند یا راز خود را به دیگری بگوید، برای مثال شد آنگه برش رازگوینده تنگ / نهان دشنۀ زهرخورده به چنگ (اسدی - ۱۱۹)
فرهنگ فارسی عمید